هنر دیدن و نگاه کردن
انسان زمانی که به انتقال افکار و ایده های خود، از طریق سخن گفتن احساس نیاز کرد، از حس بینائی جهت انتقال و درک بیشتر مفاهیم بصری بهره گرفت. همان طوری که رشد و توسعه سخن گفتن بدون وجود حس شنیدن امکانپذیر نبوده، نوشتن نیز بدون بهره گیری از حس بینائی، امکان گسترش نداشته است. بشر تنها به دلیل وجود حس بینائی بود که توانست شکل و اندازهی حروف را بشناسد. گفتگو و مبادلهی مفاهیم از طریق سخن گفتن و نوشتن، همواره با تجسم و نمایش تصویر مکمّل بوده و از تمام امکانات بصری بهره گرفته است.
مفاهیم بصری، اساسیترین مفاهیمی هستند که درک آنها از طریق شکل و تصویر اشیاء و اجسام صورت میپذیرد و بدین لحاظ مجموعهی دانش ما را از کل جهان شکل می بخشند و از اصلیترین و مهمترین اسباب لذت و انگیزشهای احساسی ما نیز به شمار میروند. «دیدن» یک جریان پویا و فعال است و در اکثر موارد یک فعالیت ناخودآگاهانه که ناشی از عملکردهای سیستماتیک و فیزیکی چشم است در جریان انواع دیدنها وجود دارد و این عادتی است جاری که از دوران کودکی شروع میشود. اما بعضی از انواع دیدنها، مانند ژرفنگری که اساس خلاقیت هنری به شمار میرود، نیاز مبرم به کوششی خودآگاهانه دارد و در حقیقت باید «دیدن» را فرا گرفت.
اعمال سیستماتیک چشم که منجر به دیدن میشود، بدین گونه است که، امواج نور از سطح اشیاء برخاسته و بر روی شبکیه چشم قرار میگیرند، سپس تحریکات نوری توسط اعصاب چشم به مغز انتقال مییابند و در آنجا است که اشیاء مفهوم میگردند و این واکنش مغز را «احساس» دیدن مینامیم. بنابراین، عملکرد چشم ، انتقال علامتهای عصبی حاصل از برخورد نور با شبکیه به مغز و عملکرد مغز، درک و شناسائی اشیاء و اجسام است.
حس «دیدن»، یکی از قویترین و مهمترین حواس انسانی است. در یک جریان واقعی دیدن، حواس شنوائی و تا حدودی، دیگر حواس ما، متفقاً شرکت دارند، تا جریان دیدن را امکانپذیر سازند. از آنجا که نقش ویژه عمل دیدن و مشاهده کردن، در ارتباط با هنرهای بصری، از اهمیت زیادی برخوردار است، توضیح بیشتر در این زمینه، ضروری به نظر میرسد.
دنیای کودک، سرشار از چیزهای تازه بیشماری است، که با هیجان فراوان برای دیدن و لمس کردن آنها تلاش میکند، و در هر تلاش موفق خود، تجربیاتی تازه و با ارزش بدست میآورد. برای مثال، اولین نگاه کودک به سهچرخهای که در مقابل چشمان او قرار میگیرد و برداشتی که از آن دارد، بدون هیچ خاطره و شناسائی قبلی از عملکرد سه چرخه، تنها سه فرم دایرهای شکل و مقداری گوشهها و زوایای عجیب و غریب است. کودک با تقلای زیاد، سعی میکند تا بدان دست یافته و آنرا لمس کند، با زبان آنرا میچشد، به زمین میکوبد تا صدای آن را بشنود. ناگهان چرخی را میچرخاند، در این هنگام، کشف تازهای اتفاق میافتد و سه چرخه به جلو حرکت میکند. همهی این تجربیات بصری را، که هر کدام از یکدیگر متفاوت هستند، مجموعه آگاهی ها و کشفیّات شخصی کودک را نسبت به محیط زندگی او تشکیل میدهند.
حال اگر کودک، یکبار بر سهچرخهاش سوار شود و نام آن را فرا گیرد، دیگر سهچرخهاش را با همان حالت کنجکاوانه دفعه اول نخواهد دید. بعد از آن، سهچرخه را، از طریق مصرف و عملکرد آن میبیند، تا از طریق روابط خالص بصری.
هر اندازه که ما رشد میکنیم و بزرگتر میشویم، دیدنهای زنده و پویا که بیشتر روابط بین فرمها و رنگها و تناسبات دیگر عناصر بصری را مورد توجه قرار میدهد، تیره و کدر میگردند و عمل دیدن تبدیل به عادت میشود، اما نحوهی دیدنی که روابط خالصِ بصری را مورد دقت قرار میدهد، برای هنرمندان همواره زنده و پویا باقی میماند.
در پایان می خواستم به چند نکته اشاره کنم : ما به هر یک از مبتدیان و دوست داران هنرهای تجسمی توصیه می کنیم به تنهایی کار نکنند . بلکه بکوشند گروهی را تشکیل دهند و مکان مناسبی را پیدا کنند . و به لوازم مناسب و ادبیات مناسب از لحاظ تئوری و عملی برای طراحی دست یابند. ارتباط داشتن با نزدیک ترین مدرسه نقاشی،
ثبت نام در آن ،یا
مشاوره ضروریست.
همچنین شما میتوانید برای خرید تابلوهای نقاشی در شهر کرج به صورت آنلاین یا حضوری از
اینجا اقدام کنید
در این شرایط از طریق کار منظم و مرتب می توان به سواد حرفه ای طراحی دست یافت.