آموزش طراحی با نوید باقرپور- عناصر اصلی بصری(خط) : خط از دیدگاه ریاضی از به هم پیوستن نقطهها به وجود میآید. دارای طول امّا فاقد عرض است، نشان دهنده جهت و موقعیت است و نیز مرز سطح را شکل میدهد و آن را محدود میکند. خط نیز به عنوان یک عنصر با ارزش بصری، در خود انرژی و نیروی زیادی ذخیره دارد، و در موقعیتهای متفاوت، عکسالعملهای گوناگونی از خود نشان میدهد. گاهی خط فعّال و پرانرژی است، مانند خطی که حرکت و فشار را القا میکند، مثل مسیر پرتاب یک نیزه. گاهی خط ساکن و ایستا و بی تحرک است مانند مرز بین دو سطح رنگی «شکل5» و یا مرز بین حجم و فضا. خط گاهی منفی است و به صورت فضای خالی بین دو سطح دیده میشود «شکل6 » و گاهی مجازی است، که به چشم دیده نمیشود مانند فاصلهی بین دو نقطه.
خط از عناصر بسیار ارزشمند هنرهای بصری و مهمترین عنصر «طراحی» است که در جریان آفرینش هنرهای تجسمی، نقشی اساسی را ایفا میکند. خط اغلب بیان کنندهی عواطف و احساسات و نشانگر تفکر و اندیشه و آرمانهای ذهنی هنرمند است.
خط یکی از عناصر اصلی طراحی است که بسته به محل قرارگیری می تواند ویژگی های مختلفی داشته باشد. خط می تواند صاف و یکنواخت بوده و در واقع بیانگر هیچ چیز نباشد. در این صورت خط عمدتاً وظیفه کمکی دارد ( از جمله این وظایف: جا دادن طرح در ورقه ، پیش نویس طرح کلی مدل، علامتگذاری تناسبها و غیره).
خط هم چنین می تواند ویژگی مکانی داشته باشد که طراح آن را از لحاظ فرم و شرایط نور و محیط پیرامون در اختیار دارد. با نگاه کردن از روی دست استاد در روند کار آسان تر می توان به کنه خط مکانی پی برد: خط گاه شدت و ضعف می یابد یا با در آمیختن با محیط پیرامون به کلی محو می شود. سپس دوباره پدیدار و با تمام قدرت مداد نمایان می گردد.
در این رابطه طرح میکل آنژ بسیار فصیح و بارز است. اندام عريان مردانه در حرکتی تند (شکل7) . ویژگی متفاوت خط به هنرمند امکان میدهد با حداکثر ایجاز، مسائل پلاستیکی و مکانی را حل کند؛ استاد با فشار نیرومند مداد نقاشی پای لخت را در پیشزمینه میکشد، با تماسهای سبک، قسمت بالایی بدن (تنه) ظاهر میگردد که به عمق فرو میرود. هر یک از خطوط طرح هم از لحاظ آناتومی و هم از لحاظ پیکرسازی بهجاست.
نقاشان مبتدی بدون درک اینکه خط در طراحی و نقاشی نتیجه کار سخت و پیچیده بر روی فرم است، معمولاً به خط صاف قراردادی و یکنواخت متوسل میشوند. این خط با بیتفاوتی یکسان محیط دور تا دور اندام، سنگ و درخت را ترسیم میکند در حالی که نه فرم را منتقل میسازد، نه نور و نه فضا را. چنین نقاشانی مطلقاً از طراحی مکانی شناخت ندارند و بیش از هر چیز به خطوط و اشکال ظاهری و بیرونی چیزها توجه مینمایند و سعی میکنند آن را بهطور مکانیکی کپی کنند تا بعداً ابعاد را با لکههای جسته گریخته سایهروشنها پر کنند.
در پایان می خواستم به چند نکته اشاره کنم : ما به هر یک از مبتدیان و دوست داران هنرهای تجسمی توصیه می کنیم به تنهایی کار نکنند ، بلکه بکوشند گروهی را تشکیل دهند و مکان مناسبی را پیدا کنند و به لوازم مناسب و ادبیات مناسب از لحاظ تئوری و عملی برای طراحی دست یابند. ارتباط داشتن با نزدیک ترین مدرسه نقاشی،ثبت نام در آن ،یا مشاوره ضروریست.
در این شرایط از طریق کار منظم و مرتب می توان به سواد حرفه ای طراحی دست یافت.